
شعری از سینا( سعدی نو:))
انتظار از نزد ما کاری کم و دشوار نیست / بهر عشق وقتی که باشد دل دگر هوشیار نیست
مست عشق وقتی شود غافل شود از کار خود / فرد کم بیند به دورش هیـــچکس غم خوار نیست
صبر ایوب هرکه کرد آخر سرش سامان گرفت / هرچه درد و رنج بودش عاقبت پایان گرفت
هرکه کرد اندرز ما نشنیده ایم و رد شدیم / هی که آنان جزر دریا ما و یاران مد شدیم
درد و دل با هرکه کردم قدرت درکش نبود / این جوان پیر و رنجور مدت ترکش نبود
ما که هر مالی که بود اندرمیان بگذاشتیم / بهر دوست و دشمن خویش

