سيگاري گوشه ي لبش بود...دنبال كبريت بود...
گفت : آقا آتيش داري؟؟؟...
گفتم تو جيبم نه ... ولي تو دلم دارم ...به كارت مياد ...؟؟
***
راس میـگـن ... یـه مـــــرد گـــریـــهـ نمیکـنـه ...!!!
اگـــــــه حـــالش بـد باشـــــه سیـگــــار میکشـــــــــه...
ولـــــــــــی وای بـه روزی کــــه یــــه مـــــــــرد بـا گــــریـه سیگــــــار بکـشـــــه...!
***
از من پرسید: ســیــگار
را تــرک نـکردی؟؟؟ گفتـم نــه
کبریــت را ترک کرده ام
ســیـگار را بـا ســیـگار
روشـــــن میـکنم
***
ا تمام احساسم تو را سوزاندم...
مثل یک نخ سیگار...
اما سیگار را برای آرام شدن میسوزانم و تو را برای راحتی خیالم....!
***
تماشا کن حال منو...
چند نخ سیگارو چشمانی پر از بغض...
یک آه...
و هزار خاطره گذشته...
یک جاسیگاری پراز فیلتر ...
که تمامشان حرفای دل من را میدانند ...
چون به پای همین حرفا سوختند...!
***
اي كـــــــــاش بــــــــودي و ميــــديدي اين روزهايــــــــم را كه چگـونه ميــــــــسوزم به يــــــــادت همــــــــانند ســـــــــــــيگـارم كه از جان مايـه مي گـــذارد برايـــم و مـــن از عمر برايت ...
***
زندگی میگذره ...
تو که بودی با تو....
حالا که نیستی با سیگارم...!
***
بـبیـن ...
.
.
بـبیـن ایـن پـاکتِ ســیگارم را ،
نــه تــرک میشود و نــه تـــرکـم مـی کــند ...
.
.
کـامش را کـه روی کـامـم مــیگذارد ،
جـــانش را می دهد ...
.
.
تو حتی معاشقــه را قد این سیگار هم بلد نیستی . .!
***
دلم به حال سیگارم میسوزد
من میسوزم سیگارم هم با من میسوزد!
من به جرم عاشقی
و سیگارم به جرم رفاقت
***
![]()